لغت نامه دهخدا
مرافعه داشتن. [ م ُ ف َ / ف ِ ع َ / ع ِ ت َ] ( مص مرکب ) در تداول، دعوا داشتن. مشاجره داشتن.
مرافعه داشتن. [ م ُ ف َ / ف ِ ع َ / ع ِ ت َ] ( مص مرکب ) در تداول، دعوا داشتن. مشاجره داشتن.
دعوا داشتن
💡 پس تخت با آن درختان و مرغان به گردش مى آمدند واز دهانهاى خود مشك و عنبر بر آنحضرت مى پاشيدند، پس كبوترى كه در پايه تخت تعبيه كرده بودند از طلا ومكلل به جواهر گرانبها تورات را به دست حضرت سليمان عليه السلام مى داد و آنحضرت بر مردم مى خواند، بعد از آن مردم به مرافعه به نزد آن حضرت مى آمدند، وعظماى بنى اسرائيل بر هزار كرسى طلا مى نشستند در جانب چپ آن حضرت.
💡 هیأت عدلیه تمیز؛ از یک تن رییس و چهار تن عضو تشکیل شده بود. فیصله های دعاوی حقوقی، تجاری و جزایی که از محکمه های مرافعه وارد میشد؛ هیأت عدلیه تمیز در مورد آن تصمیم می گرفتند. اینجا ایجاب میکرد تا مدعی در زمینه حقوق الله وجود داشته باشد. به همین دلیل، ضمایمی را در نظامنامه تشکیلات اساسی افغانستان مساعد ساخت، و در این ضمایم برای بار اول از وکیل اثبات جرم نام برده شد.
💡 مساءله 3 - دارا بودن قاضى شرائط دهگانه قضا را، بايستىبراى هر دو طرف دعوى ثابت شده باشد، پس اگر براى يكى از دو طرف ثابت شده وبراى ديگرى ثابت نشده باشد نمى توانند مرافعه نزد او ببرند.
💡 یوسف عمو روایت میکند که ابراهیمبیگ با همان اعصاب خسته فرسوده نیز در غربت دست از محاجه و مرافعه با دیگران برنمیدارد. تا سرانجام شبی در پی یکی از بحثهای دیوانه وارش موجب حریق میگردد و مصدوم و مجروح میشود.
💡 قاضى گفت: موقعى كه زنده بودم روزى بر مسند قضاوت نشسته بودم، ديدم برادرتبا يك نفر براى مرافعه به سوى من مى آيند (در قلبم ) گفتم: خدايا! حق را با برادرزنم قرار بده تا در اين دادگاه طرف مرافعه اش محكوم گردد و من درمقابل او شرمنده نشوم.
💡 پادشاه كه تا آن لحظه ساكت بود و به مرافعه ايشان گوش مى داد، در اين جا گفت: اىفيروز! با خاطر آسوده و خيال راحت برگرد به باغ خود كه هر چند شير وارد باغ توشد، ولى به خدا هرگز متعرض آن نگرديد و به برگ و ميوه آن آسيبى نرسانيد! اوفقط يك لحظه در آنجا توقف كرد و برگشت !!