لاله ٔ دختری

لغت نامه دهخدا

لاله دختری. [ ل َ / ل ِ ی ِ دُ ت َ ] ( ترکیب وصفی،اِ مرکب ) شقائق النعمان. ( ریاض الادویه ). آذرگون. رجوع به آذرگون شود. نوعی از لاله است که کنارهای آن بغایت سرخ رنگ باشد و میانش سیاه و آن را آذرگون خوانند و به عربی شقائق النعمان گویند. ( برهان ):
چنان شد ره ز عکس هر پری سرخ
که باغ از لاله های دختری سرخ.بیانی در شیرین و خسرو ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

نوعی لاله است. آذرگون

جمله سازی با لاله ٔ دختری

💡 یک روزنامه‌نگار و پادکستر از نیویورک به غرب تگزاس سفر می‌کند تا دربارهٔ مرگ دختری که با او در ارتباط بوده تحقیق کند.

💡 از فیلم‌هایی که وی در آن‌ها نقش داشته‌است، می‌توان به بازرس مورس، دختری در سوپ من و آنا کارنینا اشاره نمود.

💡 صفوی نام خانوادگی نوادگان دختری و پسری سلسله صفویه است.

💡 زوجهٔ او دختری چون مه کنم بر سر این لشکر او راه شه کنم

💡 برادر بزرگتر وقتی درمی‌یابد که برادر کوچکترش در دام هوس‌های رقاصه‌ای گرفتار شده، دختری را سر راه او قرار می‌دهد…

💡 بزرگانش چنین گفتند کای شاه ز ما هر کس که خواهی دختری خواه