زاید النور

لغت نامه دهخدا

زایدالنور. [ ی ِ دُن ْ نو ] ( ع ص مرکب ) زائدالنور. در اصطلاح هیئت، ماه که بزیادت باشد مقابل ماه کاست و ناقص النور.

فرهنگ فارسی

ماه که بزدیات باشد مقابل ماه کاست و ناقص النور.
ماه که به زیادت باشد مقابل ماه کاست و ناقص النور

جمله سازی با زاید النور

در آن ليله مباركه قبل از آن كه به حضور باهر النور امام (عليه السلام ) مشرف شوم،مرا به مسجدى بردند كه در آن مزار حبيبى از احباء الله بود و! من فرمودند: در كنار اينتربى دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه بر آورده است، من از روى عشق و علاقهمفرطى كه به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم.
در قرآن آية الكرسى و آية النور است. در حسين هم كرسى است كه معدن علم الهى است ودر حسين آية النور و آيه اى است كه نه با سياهى هاى شب و نه با خاك و خون خاموش مىشود.
54- كشكول النور: ج 1، ص 220 به نقل از كتاب عيون الذكاء و تحفه الرضويه.
ان العبد اذا تخلى بسيده فى جوف الليل المظلم و ناجاه اثبت الله النور فى قلبه
ديگر، از طريق صلواتى كه همه فرشتگان، مطابق آيه هو الّذى يصلّى عليكم و ملائكته ليخرجكم من الظلمات إ لى النور وكان بالمؤ منين رحيماً(1044) بر عموم مؤ منان دارند كه سبب رحمت و نورانيت و خروج از تاريكى هاست.
30- كشكول النور: ج 1، ص 336 به نقل از كتاب فوائد المشاهد.