رزم برانگیختن

لغت نامه دهخدا

رزم برانگیختن. [ رَ ب َ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) جنگ برپا کردن. جنگ برانگیختن:
برانگیخت رزمی چو بارنده میغ
تگرگش ز پیکان و باران ز تیغ.نظامی.

فرهنگ فارسی

جنگ بر پا کردن جنگ برانگیختن

جمله سازی با رزم برانگیختن

از توصیف شاردن از گودال لطفی اصفهان چنین برمی آید که کبوتر دزدی و برانگیختن وسایلی برای جلب و ربودن کبوتر دیگران، در عهدی که شاردن از ایران بازدید کرده، سخت معمول بوده و گاه به اعتراض زیان دیدگان منتهی می‌گردیده‌است.
در سال ۱۹۶۱، فرانک دریک، ستاره‌شناس و اخترفیزیک‌دان، معادلهٔ دریک را به‌عنوان راهی برای برانگیختن گفتگوی علمی در جلسه‌ای دربارهٔ جستجوی هوش فرازمینی (SETI) ابداع کرد. معادلهٔ دریک یک استدلال احتمالی است که برای تخمین تعداد تمدن‌های فعال و ارتباط‌گیرندهٔ فرازمینی در کهکشان راه شیری استفاده می‌شود. معادلهٔ دریک چنین است:
دولت کانادا موافقت کرد به این افراد گذرنامه کانادایی بدهد. این شش نفر با تظاهر به اینکه اعضای یک گروه کانادایی تهیه فیلم هستند و برای بررسی محل فیلمبرداری یک فیلم علمی-تخیلی به ایران آمده‌اند توانستند در روز ٢٨ ژانویه بدون برانگیختن سوء ظن ماموران امنیتی، در فرودگاه مهرآباد سوار هواپیمایی به مقصد زوریخ در سوئیس شوند و از آنجا به کشورشان عزیمت کنند.
یکی دیگر از دلایل بالقوّهٔ تداوم آیین‌های سحر و جادو، این است که آن‌ها برای برانگیختن مردم به جهت تبعیّت از خود، نخست به ایجاد احساس ناامنی دامن می‌زنند و سپس خود را به عنوان راه پیش‌گیری از خطر ارائه می‌کنند.