ذراع عاصمیه

لغت نامه دهخدا

ذراع عاصمیه. [ ذِ ع ِ ص ِ می ی َ ] ( ترکیب وصفی، اِمرکب ) عاملی را با وی «حمزه » بفرستاد تا ضیعت های قم را بپیماید و گزی که آن را رشیدیّه خوانند و بدان معروف و مشهور است بدو داد. ( تاریخ قم ص 101 ). و در ص 102 آمده است که: و این ذراع رشیدیه که یاد کردیم آن ذراع است که عاصمیه معروف است... و نیز گفته اندکه این ذراع رشیدیّه که حمزه به قم آورد غیر ذراع عاصمیه است. این جداست و آن تنها. ( تاریخ قم ص 102 ).

جمله سازی با ذراع عاصمیه

جوانان قريش كه هر يك از يك دودمان بودند با چوبدستى، شمشير و چماقهايشان سر وكله هايشان پيدا شد، و همچنان نزديك غار مى شدند تا آنجا كه فاصله شان با آنجناببيش از چهل ذراع نماند. در آن ميان يكى از ايشان با عجله نزديك آمد و نگاهى در غار انداختو برگشت. بقيه نفرات پرسيدند چرا درون غار را تفحص نكردى ؟ گفت: من يك جفتكبوتر وحشى در دهنه غار ديدم و فهميدم كه معقول نيست كسى در غار باشد...
و كـلمـه (قـوس ) بـه مـعـنـاى كـمـان اسـت كـه در تـيـرانـدازىاسـتـعـمـال مـى شـود، البـتـه ايـن كـلمـه - بـه طـورى كـه گـفـتـه انـد - در لغـتاهـل حـجـاز بـر ذراع اطـلاق مـى شـود، و معناى جمله اين است كه دورى او بقدر دو قوس و يابقدر دو ذراع و يا كمتر از آن بود.
مستحب است علاوه بر آن سه قطعه ايكه در كفن هر يك از مرد و زن واجب بود قطعه ديگرىبعنوان لفافه به درازاى سه ذراع و نيم و پهناى يك وجب الى يك وجب و نيم به ران ميتبپيچند بطورى كه چيزى از ميانه خاصره تا سر زانوهاى ميت بيرون نماند و مستحب استكه از خاصره آغاز نموده دو ران ميت را بهم بچسبانند و آخر پارچه را از زير دو پاى ميتبيرون آورده در زير قسمت نهائى لفافه فرو مى برند.
ابن كثير (متوفاى 774) در تفسير خود مى گويد: (الى المرافق يعنى مع المرافق )بعد مى گويد: مستحب است وضو گيرنده از بازو شروع كند و آن را با دو ذراع خودبشويد؛ چنانكه بخارى نقل كرده است... شرف الدين نورى در كتاب منهاج كه در فقهشافعيه است - در باب وضو(63) مى گويد: (( الثالثغسل يديه مع مرفقيه )).
(از مكانى كه امروز قبر آن است اين طور ارزيابى كنى: از هر جانب چهارگانه، يعنى:جانب جلو و پشت و سمت راست و سمت چپ بيست و پنچ ذراع اندازه بگير و مساحتى كه ازملاحظه آن بدست مى آيد حريم قبر مى باشد).