داغ دیدگی

لغت نامه دهخدا

داغ دیدگی. [ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی داغ دیده. رجوع به داغ دیده شود.

فرهنگ فارسی

حالت و چگونگی داغ دیده

جمله سازی با داغ دیدگی

بانظر گرفتن اینکه پروتئین‌های موجود آسیب دیده‌اند و منجر به افزایش ترشح هورمونی جهت بهبود می‌گردند و همچنین این سلول‌های تازه نیز احتمالاً در معرض آسیب دیدگی اند لذا با درنظرگرفتن موارد فوق خسارت دوچندان است و دقیقاً این نوع فعالیت که می‌تواند به مراحل اولیه سرطان پوست منجر شود.
برای ساخت موتور عمدتاً از قطعاتی با فلز منیزیم استفاده می‌شد. هر کدام از چرخ‌ها با اتصالاتی خوب به هواگرد متصل شده بودند. تمام لوله‌های انتقال به خوبی در بدنه جاسازی شده بودند، به نحوی که در معرض کمترین خطر آسیب دیدگی قرار داشتند و همچنین با رنگ‌های مختلف از هم متمایز شده بودند. تجهیزات الکترونیکی به خوبی در جعبه اتصالاتی با فلز سخت کار گذاشته شده بود تا از آسیب‌های احتمالی در امان باشد.
وی در نخستین دیدار خود در آلانیا در ترکیه در وزن ۸۴ کیلوگرم به مصاف نمایندهٔ کشور ایتالیا رفت و در دقیقهٔ دوم راند اول، در فنون سابیمشبن نیبار حریف گرفتار شد که تسلیم نشد و مقاومت کرد و فشار مضاعف حریف بر روی زانوی کلانتری موجب شد دچار پارگی مینیسک ACL و MCL و آسیب دیدگی در کشکک زانو پای چپ شود.
بانداج استراپادو، بیشتر با هردوپای سلطه‌پذیر که روی زمین است، استفاده می‌شود. به ندرت کسی از این روش در حالی که سلطه‌پذیر پاهای خود را از زمین جدا کرده‌است، استفاده خواهد کرد، زیرا این‌کار می‌تواند درد و آسیب دیدگی شدید را به همراه داشته باشد.
علاوه بر تلفات انسانی، برق ۷۵۳ روستا قطع شد، ۴۰۰۰ رأس دام از بین رفت. بیش از۳۷۰ جاده از جمله ۶ بزرگراه کشوری و ۱۳۵ بزرگراه استانی و ۶۷۴ جاده معمولی را سیل فرا گرفت و برای عبور و مرور مسدود شد. از ۲۰ قطار بین بمبئی دهلی ۱۱ قطار برنامه خود را به دلیل آسیب دیدگی ریل‌ها لغو کردند و ۹۱۵ اتوبوس مسافرتی برنامه خود را کنسل کردند. ۲۵ درصد کشت پائیزه ایالت گجرات از بین رفت.