خانه فانوس. [ ن َ / ن ِ ی ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) جافانوسی. جایی که در آنجا فانوس گذارند: قطره ای کافی است ای ابربلا زحمت مکش بام ما چون خانه فانوس گل اندود نیست.قاسم مشهدی ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
جافانوسی جایی که در آنجا فانوس گذارند
جمله سازی با خانه ٔ فانوس
فانوس بخش داستانی بلند پنجمین جشنواره مردمی فیلم عمار برای (خانهای کنار ابرها)
صحنهای همراه با مهتاب شبانه و تصویر قایقها با کنتراست خطی ناشی از نور سرد ماه و درخشش نور فانوس ماهیگیران.
ز نور فیض همچون کسوت فانوس لبریز است بحمدالله بجای خود ترا در پیرهن دارم
از فیلمهایی که وی در آنها نقش داشته است، میتوان به فانوس دریایی اشاره نمود.
خوشا بخت گلستانی که صید خود کند ما را قفس از شعله آواز ما فانوس می گردد
ای که می لرزی به شمع دولت بیدار خویش گرد خود فانوسی از دست دعا می بایدت