خانه ٔ طنبور

لغت نامه دهخدا

خانه طنبور. [ ن َ / ن ِ ی ِ طَم ْ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کاسه طنبور را گویند. ( آنندراج ):
مرا چو خانه طنبور خانه بی برگ است
فرو گذاشته به، بر چنین نوا پرده.کمال الدین اسماعیل ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کاسه طنبور را گویند.

جمله سازی با خانه ٔ طنبور

با خود گفتم كه: (اگر امام بعد از امام حسن، او باشد، پس امر امامتباطل خواهد شد؛ زيرا كه مى دانستم كه نبيذ مى آشامد و طنبور مى زند وقمار مى بازد.)
نه جام باده‌ شناسم نه کاسهٔ طنبور جز آنقدرکه جهان یکسر است و چندین شرر
رفتم امشب سوی مطرب تا دلی خالی کنم کاسه طنبور او لبریز آه و ناله بود
((ميان طنبور، عود، شراب و در دامن خواننده اى يا بر سينه نوازنده اى بزرگ شد و پاگرفت )).
آنگاه على (عليه السلام ) به او فرمود: آيا مى دانى طنبور وقت به صدا در آوردنش چهمى گويد؟
شوخی‌مضراب‌مطرب گر به‌این کیفیت‌است کاسهٔ طنبور مستی می‌دهد آهنگ را