جانم فدای خامه و قربان نامه ات کاندر بیان حریری و اندر سخن حری
ناله گر بر لوح هستی خط کشد دشوار نیست خامهام زپن دست دارد صد رقم در آستین
صفایدامن صبح و نم شبنم چه ننگ است این فلک صابون همین بر خامههای پاک میمالد
نی خامه شکر ریزد زوصف آن لب شیرین مگو غیر ازنی هندوستان را هست شکر نه
نوشت خامه خونین «فرخی» این بیت به روی صفحه طوفان به صدهزار افسوس