حره ٔ راهط

لغت نامه دهخدا

حره راهط. [ ح َرْ رَ ی ِ هَِ ] ( اِخ ) زمینی است بنوقریض یا فزاره را.

فرهنگ فارسی

زمینی است بنو قریض یا فزاره را

جمله سازی با حره ٔ راهط

اشراف قبیله به‌رهبری ابن بحدل (حاکم اموی فلسطین و از قبیله بنو کلب) مروان را به عنوان خلیفه برگزیدند و در اوت همان سال با یکدیگر قبیله‌های قیسِ طرفدارِ آل زبیر را در نبرد مرج راهط شکست دادند.
تعصب یمنی بر قیسی در جنگ مرج راهط پیروز شد و دارای آثار خطرناکی در تجدید دشمنی سنتی میان دو طرف متعصب و شعله‌ور شدن آتش آشوب در دیگر نقاط جهان اسلام بود و در نتیجه میان یمنی‌ها و قیسی‌ها در مناطق متعددی از حکومت اسلامی جنگ درگرفت.
سپس یارانش را سازماندهی نمود و برای رویارویی با اجتماع قیسی‌ها به مرج راهط رفت.