حاج شیخ محمد مهدی ربانی املشی

آیت‌الله محمد مهدی ربانی املشی، در سال 1313 هجری شمسی، در شهر قم و در خانواده‌ای مذهبی و روحانی دیده به جهان گشود. نام محمد مهدی را پدرشان به مناسبت ولادت ایشان در نیمه شعبان انتخاب نمودند. ایشان تحصیلات ابتدایی خود را در سن پنج سالگی آغاز کرده و پس از دو سال، وارد دبستان دولتی شدند و با موفقیت دوره شش ساله ابتدایی را به پایان رساندند. خاطرات ایشان از دوران تحصیل، نشان‌دهنده پیوندهای دوستی دوران کودکی و چالش‌های دوری از آنها پس از ورود به حوزه علمیه است؛ پیوندهایی که گاه با شیرینی و گاه با تلخی در گذر زمان، دوباره زنده می‌شدند، مانند ملاقات اتفاقی با همکلاسی‌های دوران دبستان در کسوت پزشک یا در شرایطی ناگوارتر همچون بازجویی در ساواک.

پدر گرامی ایشان، شیخ ابوال مکرم ربانی املشی، از روحانیون برجسته و باتقوای املش بودند که با وجود عدم تمکن مالی و اتکا به شهریه اندک و نماز استیجاری، زندگی را با عفت و پاکدامنی سپری می‌کردند. مرحوم ربانی املشی در خردسالی از اینکه پدرشان نماز استیجاری می‌خواند، احساس شرم می‌کردند، که این خود نشان از روحیه حساس و پاک ایشان در آن دوران دارد. وضعیت معیشتی خانواده در دوران کودکی نیز چندان مرفه نبود؛ آنان در یکی از مناطق دورافتاده و فقیرنشین قم سکونت داشتند که رفت و آمد به آن، حتی در شرایط آب و هوایی نامساعد، با دشواری‌های فراوان همراه بود. ایشان به یاد می‌آورند که در زمستان‌های بارانی، با گیوه ای که گل و لای را به راحتی به خود جذب می‌کرد، به مدرسه می‌رفتند و پیش از ورود به خانه، مجبور به شستن پاها بودند.

این دوران کودکی و نوجوانی، با وجود سختی‌های مالی و سکونت در منطقه‌ای محروم، زمینه‌ساز تربیت روحی و علمی آیت‌الله ربانی املشی شد. ایشان با پشت سر گذاشتن دوران تحصیلات ابتدایی، وارد دنیای پرمحتوای حوزه‌های علمیه شدند و با تکیه بر تعالیم اخلاقی و معنوی خانواده، مسیر رشد و تعالی خود را پیمودند. تجربیات دوران کودکی، از جمله روابط اجتماعی و چالش‌های زندگی، در شکل‌گیری شخصیت ایشان و درک عمیق‌تر از جامعه، نقشی بسزا ایفا کرد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] آیت الله ربانی املشی در نیمه شعبان سال 1313 ه.ش در خانواده ای روحانی و متدین در قم دیده به جهان گشود. پدر به مناسبت تولد در نیمه شعبان، نام «محمدمهدی» را برای او انتخاب نمود.
آن مرحوم پنج سال از عمر شریفش می گذشت که به مکتب راه یافت و بعد از گذشت دو سال پا به دبستان دولتی نهاد و تحصیلات ابتدایی را تا آخر یعنی ششم ابتدایی با موفقیت چشمگیری سپری کرد. وی در مصاحبه ای از همکلاسان ابتدایی خود چنین یاد می کند:
«در دوران ابتدایی با بچه ها دوست بودیم. اما وقتی من به حوزه آمدم، دیگر برای مدت های طولانی از آنها دور شدم. با این حال روزگار بارها مرا با آن بچه ها روبرو کرد. این اتفاقات گاهی شیرین بودند و گاهی تلخ. یکی از خاطرات شیرینی که از دوستان و همکلاسی های دوران کودکی خود دارم این است که یک دفعه همسرم مریض شد و جهت مطالعه به دکتری مراجعه کردیم. وقتی از اسم ما پرسید و من گفتم: فلانی هستم، بعد از لحظاتی مکث و تفکر رو به من کرد و گفت: «مرا به جا نمی آوری؟ من از دوستان دوران ابتدایی هستم» به صورتش که نگاه کردم همه خاطرات شیرین کودکی در ذهنم زنده شد. اما سخت توانستم قیافه این دکتر را با آن پسر بچه ای که در دبستان با هم بودیم، تطبیق کنم. یک بار هم وقتی مرا دستگیر کردند و به ساواک قم بردند، آنجا کسی به بازجویی من آمد. من فوری او را شناختم و گفتم: فلانی یادت هست با هم همکلاس بودیم؟ و او یادش نیفتاد که نیفتاد».
پدر آن مرحوم، شیخ ابوالمکارم ربانی املشی از روحانیون صاحب نام و باتقوای املش بود. ایشان هیچ گونه درآمد شخصی نداشت و از درآمدهای شرعی هم که روحانیون دیگر استفاده می کردند، بهره ای نداشت. بسیار عفیف النفس بود با شهریه کم و نماز استیجاری زندگی را می گذراند. حتی مرحوم ربانی املشی در زمان طفولیت خجالت می کشید و شرم می کرد که کسی بداند پدر او نماز استیجاری می خواند.
آن مرحوم در مورد وضع زندگی خانواده اشان در دوران کودکی می فرماید: «در قم ما در محلی زندگی می کردیم که هر کسی به منزل ما می آمد، از دوری منزل و کوچه پس کوچه های آن منزل شکایت می کرد و از پدرم سوال می کرد: شما چگونه اینجا را پیدا کردید؟ پدرم جواب می داد: اینجا اقصی المدینه است. و عقب افتاده ترین محله قم بود... در زمستان، در آن کوچه های تنگ، در تمام کوچه پس کوچه ها که باران می آمد، غوغا بود. به یاد دارم حتی در همین گِل و باران من با یک گیوه ای که گیوه «دوره کرده» می گفتند رفت و آمد می کردم. وقتی که به مدرسه می رسیدیم تمام پاهایم پر از گِل بود و وقتی که به منزل برمی گشتیم مجبور بودم قبلاً پاهایم را بشویم تا بتوانم به اطاق بروم.

جمله سازی با حاج شیخ محمد مهدی ربانی املشی

در این زمین دوسه بیتی گزیده در مدحش ذخیره دارم از انعامهای ربانی
جز کسی که پیوست با محیط او جویش صوفیان صافی دم عارفان ربانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال میلادی فال میلادی فال رابطه فال رابطه فال آرزو فال آرزو