جان پذیری

لغت نامه دهخدا

جان پذیری. [ جام ْ پ َ ] ( حامص مرکب ) عمل جان پذیر. پذیرفتن جان. قبول کردن جان:
دل درانداز و جان پذیری کن
یک زمانش لگام گیری کن.نظامی.

فرهنگ فارسی

عمل جان پذیر

جمله سازی با جان پذیری

💡 چون زمین میهمان پذیری کرد و آسمان را لگام‌گیری کرد

💡 گفتی که ترا به بندگی بپذیرم خدمت کردم اگر پذیری یا نه

💡 گر صورت گرمابه نه‌ای روح طلب کن تا عاشق نقشی ز کجا روح پذیری

💡 مرا بپرور و عذری که‌ گفته‌ام بپذیر که صدر عذر پذیری تو و رهی‌ پرور

💡 هم مکرمت شعاری هم مملکت طرازی هم مسألت پذیری هم معدلت گزینی

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس خل یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
علامت یعنی چه؟
علامت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز