ادا پذیر

لغت نامه دهخدا

اداپذیر. [ اَ پ َ ]( نف مرکب ) قابل پرداخت.

فرهنگ فارسی

( اسم صفت ) قابل پرداخت

جمله سازی با ادا پذیر

در هر دلی که نیست در او کوه درد و غم صورت پذیر نیست که پیچید صدای من
تا سر توان نهاد به زانوی خود، چرا منت پذیر بالش خارا شود کسی؟
رنگدانه واکنش پذیر یا رنگینه‌های واکنش پذیر به گروهی از رنگدانه‌ها گفته می‌شود که گروه‌های عامل گوناگون دارند و به طور مستقیم با الیاف وارد واکنش می‌شوند.
خلل پذیر نگردد بنای ناز و نیاز جفای یار و وفای مرا دوامی هست
معمور مسکنی است، که ویران پذیر نیست آن خانه دلی که به طغیان خراب توست
در حال حاضر عرضه برق تجدید پذیر با بیش از ۲۰–۵۰٪ حوزه نفوذ در چند سیستم اروپایی اجرا شده‌است، البته در چارچوب یک سیستم شبکه یکپارچه اروپایی: