پشکر

لغت نامه دهخدا

پشکر. [ پ ِ ک َ ] ( اِ ) بمعنی پشک است که سرگین گوسفند و بز و آهو و شتر باشد. ( برهان قاطع ).
پشکر. [ ] ( اِخ ) ( ده... ) میانه شمال و مشرق بهبهان است. ( فارسنامه ناصری ).

جمله سازی با پشکر

روستای پشکر از دوطرف توسط دوسداحاطه شده‌است. از طرفی سدبزرگ مارون و از طرف دیگر توسط سد تنظیمی آریوبرزن که ساخت این سد هنوزبه اتمام نرسیده‌است.