مفعولیت

لغت نامه دهخدا

مفعولیت. [ م َ لی ی َ ] ( ع مص جعلی، اِمص ) مأخوذ از تازی، حالت کسی که مفعول شده باشد. || تحمل و بردباری. ( ناظم الاطباء ).

جمله سازی با مفعولیت

علی مشکینی در کتاب «نصایح و سخنان چهارده معصوم» به نقل از علی آورده‌است که محمد سیزده حیوان شامل فیل، خرس، خوک، میمون، مارماهی، سوسمار، خرگوش، شب‌پره، عقرب، عنکبوت، کرم سیاه آبی، سهیل و زهره (دو حیوان دریایی) مسخ شده می‌دانست. محمد برای مسخ هر کدام دلیل جداگانه‌ای آورده؛ از جمله فیل را مردی دانسته که اهل لواط بوده، خرس را مردی که مردان دیگر را به سبب مفعولیت به خود جذب می‌کرده و سوسمار را بادیه‌نشینی که در مسیر مکه راهزنی می‌کرده و اموال حاجی‌ها را به غارت می‌برده‌است.