تسکن

واژهٔ تَسَکُّن در زبان عربی، به عنوان یک مصدر، دارای معانی متعددی است که در منابع معتبر لغوی ثبت شده‌است. بر اساس کتاب تاج‌المصادر بیهقی و نیز فرهنگ‌هایی مانند منتهی‌الارب، آنندراج و ناظم‌الاطباء، این واژه به معنای بیچاره شدن، درویش شدن و مسکین شدن است. همچنین در متن‌اللغة و اقرب‌الموارد نیز بر همین معانی تأکید شده‌است. در معنایی دیگر، تَسَکُّن به مانند مسکین گشتن تعبیر شده‌است. برای نمونه، در عبارت عربی تَسَکُّنُ الرَّجُلِ زمانی به کار می‌رود که فردی خود را شبیه به افراد بی‌نوا و مسکین نشان دهد. این مفهوم ارتباط نزدیکی با واژهٔ تَمَسْکُن دارد که به همین معنی است و در منابع لغوی به آن ارجاع داده می‌شود. علاوه بر این، در فرهنگ المنجد معنای دیگری برای تَسَکُّن ذکر شده‌است که عبارت است از مطمئن شدن، آرام‌گرفتن و وقار یافتن. این معنا نشان‌دهندهٔ گسترهٔ معنایی این واژه است که از یک سو به فقر و درویشی اشاره دارد و از سوی دیگر به آرامش و وقار.

لغت نامه دهخدا

تسکن. [ ت َ س َک ْ ک ُ ] ( ع مص ) بیچاره شدن.( تاج المصادر بیهقی ). درویش شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مسکین شدن. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || مانند مسکین گشتن: تسکین الرجل؛ اذا تشبه بالمسکین. ( منتهی الارب ). مانند مسکین گشتن. ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به تمسکن شود. || مطمئن شدن و وقار یافتن. ( از المنجد ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَمْ تُسْکَن: مسکونی نشد - مورد سکونت قرار نگرفت
ریشه کلمه:
سکن (۶۹ بار)

جمله سازی با تسکن

و قریش هی الّتی تسکن البحر بها سمّیت قریش قریشا