گل میران
فرهنگ فارسی
جمله سازی با گل میران
درد سرت مباد ز فریاد دادخواه گو داد میزنید تو میران به راه خود
همه میران را دعویست، ملک را معنی همه شاهان را عجزست ملک را اعجاز
از همه میران عالم اختیار من توئی زانکه یزدان از همه عالم ترا کرد اختیار
این بگفت آن جا و از جا جست و از میران بار برد با خود مهتری چونان که گفتم باهنر
گاه نرمی چو گلی گاه درشتی چون خار کاین دو خصلت سزد اندر با میران توام