گران عنان

لغت نامه دهخدا

گران عنان. [ گ ِ ع ِ ]( ص مرکب ) آنکه لگام اسب را بکشد در روز جنگ و جز آن تا اسب برجای ماند. ( آنندراج ). مقابل سبک عنان. || مردم کاهل و یا اسب کاهل. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - آنکه در روز جنگ و جز آن لگام اسب را سخت کشد تا اسب بر جای ماند سبک عنان ۲ - ثابت پایدار مقاوم. ۳ - کاهل تنبل.

جمله سازی با گران عنان

چون به قهر دشمنی‌گردد عنان او سبک چون به فتح کشوری گردد رکاب او گران
تابع ضبط عنان نیست جنون‌تازی شوق تا می از شیشه‌ گران وام نکرده‌ست نفس
باش تا در راه درگاهش سبک گردد عنان باش تا سوی شهنشاهش گران گردد رکاب
عنان این چو سبک شد بیا ببین نعمت رکاب آن چو گران شد بیا ببین طوفان
زو دل حاسد سبک‌ گردد سر ‌دشمن گران چون سبک کردی عنان و چون گران کردی رکاب
نیست صائب اختیاری ناله جانسوز من می‌کشد درد گران از کف عنان ناله را