چی کست
فرهنگ فارسی
جمله سازی با چی کست
اگر هزار کست یک زمان سوال کند ز جود خویش به بخشش دهی جواب سوال
کست به وهم نگنجد از آنکه ممکن نیست کهکوه قاف بگنجد بهکفهٔ نارنگ
از بیدریغ بخشی تو کست کرده بود آن زر که آفتاب به دست چنار داد
تو زر بس نادری نیست کست مشتری صنعت آن زرگری رو به سوی کان خویش
تا هر کست ای شانه نگیرد در دست کوتاه کن از دو زلف آن دلبر دست