ور تُرا نبود دینار یکی چامه سُرای عیدِ قربان چو رسد همرهِ خود بردارش
صبا در اصفهان نزد صغیر از گفته احمد ببر این چامه کز کانون دانش ارمغانستی
«قاآنی »ام نه من که زخم خامه بهر آز نی چامه ساز، بهر درم همچو عنصری
به راستی علیا! این بلند چامه چه بود که از خلال سطورش ستاره میتابید
خامه ی خویش به زرگیرم از این چامه صفایی بوسه ای گر ز دو لعل شکرینش صله دارم
ساز اصلی او دوتار است. وی چامههای کهن مازندرانی را از مادر خویش آموخته و بر روی دوتار پیاده نمودهاست.[نیازمند منبع]