پس گوش افکندن

لغت نامه دهخدا

پس گوش افکندن. [ پ َ س ِ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از فراموش کردن باشد. ( برهان قاطع ). فراموش کردن. ( فرهنگ رشیدی ). گذراندن هنگام در کار و بدور و درازا کشانیدن آن. دفعالوقت. مُماتَله. مَتَل.

فرهنگ معین

(پَ س ِ اَ کَ دَ ) (مص م. ) فراموش کردن.

ویکی واژه

فراموش کردن.

جمله سازی با پس گوش افکندن

بر خازنان فکر مبارش ز راه گوش چون موم خازنانش پس گوش چون نهی
تا ز شراب شوق تو دل بچشید جرعه‌ای جملهٔ پند زاهدان از پس گوش می‌زند
در پس گوش منه در حدیثم چون موی جای در گوش خودش کن که بدین پایه سزاست
يعنى: ((اين برادر، وزير، وصى و جانشين من در ميان شماست، پس گوش به فرمان وىبدهيد و آنچه مى گويد اطاعت كنيد)). (ر. ك: مراجعه بيست و بيست و يكم از كتاب((المراجعات )).
باشد همه را بنده سوی عزت و ما را زلف پس گوش بت ما بنده ره ماست