پر و بال کردن

لغت نامه دهخدا

پر و بال کردن. [ پ َ رُ ک َ دَ ]( مص مرکب ) قوت گرفتن: اگر بگذاریم ایشان را به زمین قرار گیرند و پر و بال کنند. ( تاریخ بیهقی ص 480 ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) نیرو گرفتن قوت گرفتن.

جمله سازی با پر و بال کردن

پیشروان بهشت بر پر و بال خرد نسخهٔ دین خوانده‌اند سیرت و سان ترا
مرغ دلم هوای سر کوی او گرفت بیچاره گشت و در پر و بالت نمی رسد
خاک شد در زیر اوراق پر و بالم نهان در تمنای تو از بس گرد عالم پرزدم
اینجا گذاشته پر و بالی که داشته آنجا که اوست هم به پر او پریده‌ام
چند کشی بار هجر غصه و تیمار هجر خاصه که منقار هجر کند تو را پر و بال
که گر باد خیره بجستی ز جای نماندی بر و بیشه و پر و پای