نگران خاطر

لغت نامه دهخدا

نگران خاطر. [ ن ِ گ َ طِ ] ( ص مرکب ) آشفته خاطر. مضطرب. پریشان: اصحاب نگران خاطر شدند. ( انیس الطالبین ص 203 ). صاحب منزل از آن حال نگران خاطر شد. ( انیس الطالبین ص 167 ). من قوی نگران خاطر شدم از جهت گریختن غلام. ( انیس الطالبین ص 92 ).

فرهنگ فارسی

آشفته خاطر. مضطرب. پریشان

جمله سازی با نگران خاطر

💡 در دهه‌های اخیر، کانادا در مورد استقلال مسائل فرهنگی خود، به خاطر نمایش فیلم‌ها و کلیپ‌های آمریکایی در تلویزیون خود نگران است.

💡 O گويا اين آيه براى تسلّى خاطر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و هر رهبر وامام بر حق است كه اگر مردم به فرمان و دستور آنان بى اعتنا بودند نگران نباشند،آنان دائماً بر نشانه هاى قدرت و حكمت خدا در طبيعت و خلقت برخورد مى كنند ولى لحظهاى نمى انديشند. اين همه زلزله، كسوف، خسوف، صاعقه، گردش ‍ ستارگان و كهكشانها و همه و همه را مى بينند ولى از آن اعراض ‍ مى كنند.

💡 با این حال، اتکینسون تمایلی به توضیح این رویدادها نداشت، زیرا او نگران بود که مقامات ترکیه خاطرات خود را کشف کنند.

💡 جان مینارد کینز و برادرش هردو در کودکی به خاطر نگرانی والدینشان از عادت خودارضایی آن‌ها، ختنه شدند. کتاب‌های پزشکی راهنمای بیماری‌های اطفال نیز تا دهه ۱۹۵۰ میلادی به تبلیغ ختنه به عنوان راهی مؤثر برای جلوگیری از خودارضایی ادامه می‌دادند.