وادار سازند، آنان را به ناله درمیآورند حتّی زرتشت در گاتها به کسانی که حیوانات را با فریاد شادمانه قربانی میکنند، نفرین میفرستد. گاتاها به هیچ روی از آیینهای دین و مراسم پرستش و آداب قربانی و اعیاد گفتگو نیست. زرتشت اعمال قربانی و بادهنوشیهای دینی و بکار بردن هوم را با سختی و قاطعیت مردود دانستهاست. پلوتارک مورخ یونانی نوشتهاست زرتشت ایرانیان را در عبادت اهورامزدا فقط به فدیه معنوی که نیایش و سپاسگزاری باشد موعظه نمود. در آیین مختلط دوران پایانی سلسله هخامنشیان، جنبه زرتشتی به وضوح بر جنبه چندخدایی پیشین آن چیرگی یافته و دیگر از قربانیکردن، که پیروان زرتشت از آن نفرت داشتند، یادی نمیشود.
گوین، نیتو و آیزالیث از قدرت جدید خود برای از بین بردن اژدهایان و به دست گرفتن کنترل جهان استفاده میکنند، در حالی که پیگمی (ابیس) فراری و فراموش شدهاست، و به این ترتیب «عصر آتش» آغاز میشود، با گذشت زمان، هنگامی که اولین شعله شروع به محو شدن میکند در حالی که انسانها به قدرت میرسند، گوین خود را قربانی میکند تا عصر آتش را طولانی کند. داستان اصلی در اواخر این عصر دوم آتش اتفاق میافتد، در آن زمان گفته میشود که بشریت به نفرین مردهای مبتلا میشود که مربوط به نمادی بر روی بدن آنها به نام دارکساین است، آن انسانهایی که به نفرین مردگان مبتلا شدهاند پس از مرگ دائماً زنده میشوند تا اینکه در نهایت ذهن خود را از دست میدهند، فرآیندی که به آن «توخالی شدن» میگویند یا هالو یا آندد.