فرهنگستان زبان و ادب
{capacitive diaphragm} [فیزیک] رسانایی تخت که در موج بَر قرار می گیرد تا در آن واکُنایی خازنی (capacitive reactance ) ایجاد کند
{capacitive diaphragm} [فیزیک] رسانایی تخت که در موج بَر قرار می گیرد تا در آن واکُنایی خازنی (capacitive reactance ) ایجاد کند
💡 گه از گیسوش بستی بر میان بند گه از لعلش نهادی در دهان قند
💡 بیاراسته گردن از طوق زر میان بند کرده بزرین کمر
💡 آب آشامیدنی روستا از طریق چشمه میان بند تأمین میشود.
💡 چون مرا در بند بیند از خودی در میان بند زنارم کشد
💡 کمر بر میان بند چون کوهسار ولیکن ثبات قدم گوش دار
💡 کمر بر میان بند و پیش من آی چو خواهی که مانَد به تو تخت و جای