شمع ریختن

لغت نامه دهخدا

شمع ریختن. [ ش َ ت َ ] ( مص مرکب ) ساختن شمع. ( از آنندراج ):
چشم مخمور ترا تا دیده نرگس از قلم
شمع می ریزد که بر بالین بیمار آورد.محسن تأثیر ( از آنندراج ).رجوع به شمعریز شود.

فرهنگ فارسی

ساختن شمع

جمله سازی با شمع ریختن

کاروان‌سرای سرتنگه در پانصد متری غرب ییلاق خرند واقع است. این بنا از نوع کوهستانی و مسقف و چهارگوش به ابعاد ۱۴×۱۶ متر می‌باشد که با سنگ و ملاط گچ ساخته شده‌است. سقف بنا با طاق‌های جناقی و گنبدهای کوچک پوشانده شده‌است. نورگیرهایی نیز روی سقف تعبیه شده‌است و تنها سقف کاروان‌سرا از سطح زمین ارتفاع دارد. ورودی بنا در ضلع شرقی پایین‌تر از سایر قسمت‌ها می‌باشد. پایه‌ای به صورت شمع زیر سقف شمع زده شده که نشان می‌دهد در آن زمان قسمت‌هایی از سقف در حال ریختن بوده‌است.
سقاخانه آقاجانی‌بیگ در محوطهٔ کوی آقاجانی‌بیگ نزدیک بلوار مدنی در شهر همدان قرار دارد. این سقاخانه از آجر و سیمان در اتاقکی به عرض ۲ متر و ارتفاع ۳ متر احداث شده‌است. در داخل این مکان سقاخانه‌ای است که در آن منبع آب و محل روشن نمودن شمع قرار دارد. مردم همدان این سقاخانه را مقدس و جهت ثواب و ادای نذر و شفای بیمار از آب آن استفاده و بعد از گرفتن حاجب در شب جمعه‌ای به این مکان آمده با روشن کردن شمع و ریختن گلاب و یخ در آب منبع سقاخانه ادای نذر می‌کنند.