بنابراین، اگر چه فارابی در کار خود به توفیق کامل دست نیافت، ولی راه را برای دیگر فلاسفه اسلامی گشود. بدین ترتیب که میان ارسطو و عقاید اسلامی یک نوع هماهنگی ایجاد کرد و فلسفه ارسطو را جزو سرچشمهها و اصول فلسفه اسلامی قرار داد.
علیرغم نظرات انتقادی برخی از صوفیان نسبت به فلاسفه اسلامی، با گذشت زمان به تدریج عرفان اسلامی با مفهوم فوق به فلسفهٔ اسلامی نزدیک شده است.
در مورد اعراض نیز آنان معتقدند که اولاً کمیت عرض نبوده بلکه ازشئون جسم است وجسم بدون کمیت مفهومی ندارد. ودوم اینکه بجز کیف که عرض حقیقی است سایر موارد مفاهیمی ذهنی اند ودرعالم خارج حضور ندارند وهمه آنها به عنوان (نسبت) میان دوچیز میباشند؛ بنابراین تنها عرض حقیقی کیف است و در نتیجه مقولات عشردرنزد فلاسفه اسلامی وایرانی به موارد زیر منحصر میگردد.
در این برهان گفته می شود که تمامی انسانها بهطور ذاتی به درجاتی خدا را می شناسند. عده ای از فلاسفه اسلامی و غربی در این باره سخن گفته اند که از میان آنها می توان به صدرالمتألهین، افلاطون، و یونگ اشاره کرد. در قرآن نیز اشاراتی در این باره دیده می شود.