ذوذوائب به مجموعهای از گیسوها یا دنبالههایی اطلاق میشود که به نوعی بر روی هم انباشته شدهاند. این واژه به صورت جمع «ذوذوابه» نیز به کار میرود و میتوان به آن به عنوان نشانهای از زیبایی و جذابیت ظاهری نگاه کرد. در واقع، ذوذوائب نشاندهندهی گیسوهای پرپشت و بلند است که در برخی فرهنگها به عنوان نمادی از زنانگی و زیبایی شناخته میشوند. این اصطلاح را میتوان در ادبیات و هنرهای تجسمی نیز مشاهده کرد، جایی که گیسوها به عنوان نمادهای زینتی و حسی به تصویر کشیده میشوند. لذا، ذوذوائب نه تنها یک صفت ظاهری بلکه یک مفهوم فرهنگی و اجتماعی نیز به شمار میرود که به بیان زیبایی و جذابیت در جوامع مختلف میپردازد.
ذو ذوائب
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه ذو ذوائب
خرامان و سرمست و مخمور و بیخود شکستهکله تاب داده ذوائب
سراسر سر آغوش و والا و موبند چو خوبان گلروی مشکین ذوائب