دل گسستن

عبارت دل گسستن به معنای دل کندن و جدا شدن از کسی یا چیزی است که برای ما عزیز و مهم است، اما این جدایی همراه با درد و اندوه فراوان است. وقتی می‌گوییم کسی «دل گسسته»، یعنی او مجبور شده است چیزی یا کسی را رها کند که به آن علاقه‌مند بوده و جدا شدن از آن برایش سخت و ناراحت‌کننده است.

این عبارت معمولاً در موقعیت‌های عاطفی به کار می‌رود، مانند جدا شدن از معشوق، ترک وطن، یا دوری از هر چیز ارزشمندی که حضورش برای فرد اهمیت زیادی دارد و نبودنش باعث غم و دل‌شکستگی می‌شود.

به طور کلی، دل گسستن بیانگر تجربه تلخ و دردناک ترک کردن چیزی است که دوستش داریم، همراه با احساس دلتنگی، ناراحتی و حسرت عمیق در دل. این عبارت نشان می‌دهد که جدایی نه تنها یک فعل ساده، بلکه یک فرآیند روحی و احساسی پرآشوب است که اثرات آن در درون فرد باقی می‌ماند.

لغت نامه دهخدا

دل گسستن. [ دِ گ ُ س َ ت َ ] ( مص مرکب ) دل کندن. دست کشیدن. دل برکندن. دل بریدن. دل برداشتن. قطع علاقه کردن:
از صحبت خلق دل گسستم
اندیشه ندیم دل ببستم.ناصرخسرو.سودازده ای کز همه عالم به تو پیوست
دل نیک بدادت که دل از وی بگسستی.سعدی.

فرهنگ فارسی

دل کندن. دست کشیدن.

جملاتی از کلمه دل گسستن

شرط وصول حق ز خلایق گسستن است قطع امید از همه کاینات کن