لغت نامه دهخدا
خرج و برج. [ خ َ ج ُب َ ] ( اِ مرکب، از اتباع ) دو کلمه ای است که برای بیان خرج و متعلقات آن بکار می رود، یعنی برای مجموع خرجهای لازم و اصلی و خرجهای زائد و غیرلازم بکار رود.
خرج و برج. [ خ َ ج ُب َ ] ( اِ مرکب، از اتباع ) دو کلمه ای است که برای بیان خرج و متعلقات آن بکار می رود، یعنی برای مجموع خرجهای لازم و اصلی و خرجهای زائد و غیرلازم بکار رود.
دو کلمه ایست که برای بیان خرج و متعلقات آن بکار می رود.
💡 به حل و عقد ولایت به خرج و دخل جهان نبشته کلک تو توقیعهای گوناگون
💡 1. در هنگام آرامش و زمان صلح، خرج و هزينه آن ها از همه بيش تر است؛
💡 الف - متصرفى ولايت به امانت كه وظيفه متصدى آن، مراقبت در دخل و خرج و تعيين حقوق ديوانى مقرر، بر موديان و اخذ آن بود.
💡 از دل صد پاره ام راحت مجو ای آسمان خرج و باج از کشور آباد می باید گرفت
💡 چرا ما فقط دين را بى خرج و بى زحمت مى خواهيم، ملاك اهميت دادن ما به دين، اهميت دادنبه علماء است.
💡 سال عمرم بر مهی شد صرف و آن مه عارضت روز عیشم بر شبی شد خرج و آن شب موی تست