لغت نامه دهخدا
تاریک داشتن. [ ت َ] ( مص مرکب ) تیره ساختن. غم انگیز کردن:
هنرمند را شاد و نزدیک دار
جهان بر بداندیش تاریک دار.فردوسی.
تاریک داشتن. [ ت َ] ( مص مرکب ) تیره ساختن. غم انگیز کردن:
هنرمند را شاد و نزدیک دار
جهان بر بداندیش تاریک دار.فردوسی.
( مصدر ) ۱- تیره ساختن تاریک کردن. ۲- غم انگیز کردن.
💡 مردم چشم جهان شو تا توان در چشم خلق خویش را در عین تاریکی منور داشتن
💡 روشنی دادن دل تاریک را با نور علم در دل شب، پرتو خورشید رخشان داشتن
💡 چشم صورتبین ببند ای دل که نبود جز گزاف طرهٔ تاریک و رخسار منور داشتن