برون امده

برون امده

عبارت «برون آمده» به معنای چیزی است که از داخل یا درون یک مکان، وضعیت، یا حالت خارج شده باشد. این اصطلاح می‌تواند در زمینه‌های مختلف استفاده شود، از جمله فیزیکی، اجتماعی، یا حتی معنوی. به طور ساده، وقتی گفته می‌شود چیزی «برون آمده»، منظور این است که آن چیز دیگر در وضعیت یا محیط قبلی خود باقی نمانده و به بیرون منتقل شده است.

در کاربردهای روزمره، این واژه می‌تواند به اتفاقاتی مانند خروج یک مایع از ظرف، بیرون آمدن یک جسم از پوشش یا محفظه، یا حتی انتشار یک فکر یا احساس اشاره داشته باشد. به عنوان مثال، وقتی می‌گوییم «خورشید از پشت ابر برون آمده»، منظور این است که خورشید که قبلاً پشت ابرها پنهان بود، اکنون نمایان شده و نور و گرمای آن به زمین می‌تابد. همینطور در زمینه روانشناسی یا ادبیات، می‌توان از این اصطلاح برای بیان بیرون ریختن احساسات یا اندیشه‌ها استفاده کرد.

معنی این کلمه همچنین می‌تواند جنبه نمادین یا استعاری داشته باشد. برای مثال، وقتی گفته می‌شود «حقیقت برون آمده»، منظور این است که حقیقت آشکار شده و از حالت پنهانی یا درون فرد یا شرایط بیرون آمده است. بنابراین، این عبارت علاوه بر کاربردهای فیزیکی، در بیان فرآیندهای ذهنی، اجتماعی و حتی معنوی نیز کاربرد دارد و به نوعی نشان‌دهنده آشکار شدن یا ظهور چیزی است که قبلاً در نهان یا درون قرار داشت.

لغت نامه دهخدا

( برون آمده ) برون آمده. [ ب ِ / ب ُ م َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) بیرون آمده. خارج شده. || بیرون زده. بالاآمده. ورغلنبیده. ورقلنبیده:
ای دیده ها چو دیده غوک آمده برون
گوئی که کرده اند گلوی ترا خبه.فرخی.

جمله سازی با برون امده

زجوش گریه جلا یافت دیده ام جویا نکو زآب برون آمده است ساغر ما
رگهای من چو چنگ برون آمده ز پوست پس من بناخنان خود آن رگ همی زنم
از آتش عشق تو برون آمده بیغش بر سینه زر داغ توام پاک عیار است
خار را دیده و دانسته که شاخ گل را در بدن نیز برون آمده پیکان دارد
یاد باد آنکه برون آمده بودی بوداع وز سر کوی تو آهنگ سفر بود مرا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تعامل
تعامل
بلاوجه
بلاوجه
کصخل
کصخل
اسرار کردن
اسرار کردن