بر اهو سوار شدن

لغت نامه دهخدا

( بر آهو سوار شدن ) بر آهو سوار شدن. [ ب َ س َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) به آهو سوار شدن. کنایه از جلد و شتاب رفتن. ( آنندراج ):
شدند آن هزبران آئین شکار
بر اندازِ آهو بر آهو سوار.هاتفی ( آنندراج ).چون روان شد شاه شیرافکن به آئین شکار
ازبرای شیر کشتن گشت بر آهو سوار.امیرخسرو ( آنندراج ).|| کنایه از اراده بسیار دویدن کردن و تیز رفتن. ( آنندراج ).

جمله سازی با بر اهو سوار شدن

و فرمود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: ((پنچ چيز است كه تا وقت مرگ ازآنها دست بر نمى دارم. غذا خوردن بر روى زمين با بردگان، سوار شدن بر الاغپالاندار، دوشيدن شير بز با دست خود، پوشيدن پشم، و سلام بر كودكان، تا پس ازمن سنت شود.))(1058)
اگر روى ساختمان پرندگان از هر نظر دقت كنيم خواهيم ديد كه تمام وجود آنها براىپرواز هماهنگ است: ساختمان دوكى شكل آنها كه مقاومت هوا را بر بدنشان بهحداقل مى رساند، پرهاى سبك و تو خالى آنها به اضافه سينه پهنشان كه به آنهاامكان سوار شدن بر امواج هوا مى دهد، ساختمان مخصوص بالها كه نيروى بالا بر را درآنها ايجاد مى كند.
همين كه عايشه اسم (عسكر) را شنيد، گفت: برگردانيد، من بر اين شتر سوار نمى شوم. گفتند: اى خانم ! از اين شتر بهتر پيدا نمى شود، به درد ما مى خورد، خوب شترى است. جواب داد: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مرا از سوار شدن بر آن منع فرموده، برويد شتر ديگرى بياوريد.