لغت نامه دهخدا
( آهوی تاتار ) آهوی تاتار. [ ی ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) آهوی تاتاری. آهوی تَتر. آهوی تتاری. آهوی ختن. آهوی ختا. آهوی خرخیز. آهوی مشک.آهوی مشکین. غزال المسک. دابةالمسک. آف. آهوی چین.
( آهوی تاتار ) آهوی تاتار. [ ی ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) آهوی تاتاری. آهوی تَتر. آهوی تتاری. آهوی ختن. آهوی ختا. آهوی خرخیز. آهوی مشک.آهوی مشکین. غزال المسک. دابةالمسک. آف. آهوی چین.
( آهوی تاتار ) آهوی تاتاری
💡 چو بر سنبل چرد آهوی تاتار نسیمش بوی مشک آرد پدیدار
💡 چو بر سنبل چَرَد آهوی تاتار نسیمش بوی مشک آرد به بازار
💡 گردد چو ناف آهوی تاتار مشکبار از بوی فایح او کام شیر غاب
💡 اگر ز خاک درش آبرو برد گلشن غلاف غنچه شود ناف آهوی تاتار
💡 در آن صحرا بچر گر مشک خواهی که میچرد در آن آهوی تاتار
💡 یا برق کله گوشه خاقان شکاری است اندر طلب آهوی تاتار رسیده