در جریان داستان حضرت یوسف (ع)، هنگامی که پادشاه مصر به دنبال روشن شدن حقیقت بود، زنان مصر که پیشتر در فتنه همسر عزیز نقش داشتند، به پاکدامنی و بیگناهی یوسف (ع) شهادت دادند. هنگامی که پادشاه از آنان درباره اتفاقی که افتاده بود پرسید، آنان با شگفتی اعلام کردند که هیچ عیبی در یوسف نیافتند. این شهادت جمعی، نشاندهنده بازگشت وجدان و اعتراف به حقیقت پس از آشکار شدن امری بود که پاکدامنی یوسف را اثبات میکرد.
در این میان، همسر عزیز مصر، با صداقت و شجاعت، مسئولیت دعوت یوسف (ع) به سوی خود را بر عهده گرفت و اعلام کرد که حق اکنون آشکار شده است. او با گفتن این جمله، نه تنها به پاکدامنی یوسف (ع) گواهی داد، بلکه اعتراف کرد که خود او عامل اصلی این ماجرا بوده است. این اقدام، گامی مهم در جهت روشن شدن حقیقت و پایان دادن به شایعات و اتهامات ناروا علیه یوسف (ع) بود.
تفسیر و نکاتی از کلام یوسف (ع)
در تفسیر این آیات، به ظرافتهای کلام حضرت یوسف (ع) اشاره شده است. ایشان در پاسخ به پادشاه، به طور مستقیم از همسر عزیز یا زنان دیگر بدگویی نکردند، بلکه با ارجاع موضوع به خداوند و بیان اینکه پروردگار من به کید ایشان داناست، ضمن شکایت به درگاه الهی، به پادشاه اجازه دادند تا با تحقیق، حقیقت را دریابد. این نحوه بیان، ضمن حفظ احترام و پرهیز از هتک حرمت، حقانیت یوسف (ع) را به اثبات رساند و همچنین روشن ساخت که منظور یوسف از پروردگار من، پروردگار حقیقی بوده و نه عزیز مصر.