سابیدگی

لغت نامه دهخدا

سابیدگی. [ دَ / دِ ] ( حامص ) عمل ساییدن. رجوع به ساییدگی شود.

جمله سازی با سابیدگی

بررسی بقایای جانوری یافت شده در کاوشها توسط دکتر مرجان مشکور نشان می‌دهد که در دوره پارینه‌سنگی میانی حیواناتی شامل بز کوهی، میش و آهو و همچنین اسب وحشی، گورخر، گوزن، گاو وحشی و کرگدن بوده‌است. شواهد قصابی لاشه حیوانات هم به‌صورت اثر برش ابزار سنگی در سطح شماری از استخوان‌ها دیده می‌شود و هم نتایج بررسی ریز سابیدگی ابزارها آن را تأیید می‌کند. در میان بقایای جوندگان آرواره یک موش خانگی (Mus musculus domesticus) یافت شده که احتمالاً بقایای شکار جغد یا سایر پرندگان شکاری است و بنظر می‌رسد قدیمی‌ترین مدرک از وجود این موش در ایران باشد
پوست خشک می‌تواند در اثر مواردی چون سرما، شستن بیش از حد پوست، گرما، سابیدگی پوست، کمبود ویتامین‌هایی همچون آ و د، بیماری‌های همستی، آفتاب‌سوختگی و مواد شیمیایی چون آنتی کولینرژیک، شوینده مصنوعی، پودرهای شوینده، مواد اسیدی و بازی و غیره پدید آید.