رعوس

لغت نامه دهخدا

رعوس. [رَ ] ( ع ص، اِ ) کسی که سرش از غلبه خواب بجنبد. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ماده شتری که سرش از نشاط لرزان باشد. ( منتهی الارب ). || ماده شتر شتاب رو که دستها را زودزود بردارد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || کسی که سرش از پیری لرزان باشد. || نیزه نرم و جنبان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

جمله سازی با رعوس

💡 شبکه به عنوان یک سیستم تشکیل شده از دو مجموعه مختلف، یکی مجموعه ای از واحدها (گره‌ها، رعوس، بازیگرها) و یکی مجموعه ای از لینک‌ها بین واحدها. استفاده از این دو مجموعه، ساختن یک گراف که توضیح دهنده ساختار شبکه است را ممکن می‌سازد.

💡 در بحث مدل‌سازی بلوک یا همان Blockmodeling پژوهشگرها با دو مشکل روبه رو شدند:اول آنکه واحدها را چگونه پارتیشن‌بندی کنند (به عنوان مثال نحوه تعیین خوشه‌ها یا کلاس‌ها که رعوس را در مدل بلوک شکل می‌دهند) و دوم آنکه چگونگی تعیین لینک‌ها در مدل بلوک (و در عین حال مقادیر این لینک‌ها).