اسماعیل بند

لغت نامه دهخدا

اسماعیل بند. [ اِ ب َ ] ( اِخ ) ده کوچکی از دهستان فراش بند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، واقع در 57000 گزی باختر فیروزآباد، کنار راه فرعی فراشبند به کازرون. سکنه 25 نفر. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان فراش بند بخش مرکزی شهرستان فیروز آباد واقع در ۵۷٠٠٠ گزی باختر فیروز آباد. کنار راه فرعی فراشبند بکازرون.

جمله سازی با اسماعیل بند

پایی که جا ماند کتابی است به نویسندگی سید ناصر حسینی‌پور که وی آن را به یک گروهبان عراقی به نام ولید فرحان (سرنگهبان اردوگاه ۱۶ تکریت، که در زمان اسارت او را مورد شکنجه و آزار شدیدی قرار داده بود) تقدیم کرده‌است. این کتاب دارای ۱۵ فصل است و پایان کتاب به اسناد و عکس‌ها و فهرست اعلام اختصاص دارد. این کتاب یک اثر بازداشتگاهی و یا همان ادبیات بدون مرز است که تاکنون به شش زبان زنده (انگلیسی، عربی عراقی و لبنانی، اسپانیولی، اردو، استانبولی و فرانسوی) ترجمه شده است. این کتاب توسط اسماعیل بندی به زبان ترکی استانبولی توسط ایمان صالح به زبان عربی و توسط پاول اسپراکمن به زبان انگلیسی ترجمه شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال رابطه فال رابطه فال سنجش فال سنجش استخاره کن استخاره کن