شخاوان

لغت نامه دهخدا

شخاوان.[ ش َ ] ( ص ) مجروح کننده. ( فرهنگ رشیدی ):
شکافان تهیگاه پرندگان
شخاوان جگرگاه درندگان.دقیقی.

جمله سازی با شخاوان

چو شیر ژیان اژدهائی به چنگ شخاوان زمین کرد آهنگ جنگ
بر چشمه شیری شخاوان زمین دمان بر دم گوری اندر کمین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دلایل
دلایل
آبان
آبان
سراسیمه
سراسیمه
خوار
خوار