سیم پالا

لغت نامه دهخدا

سیم پالا. ( اِ مرکب ) بوته. ( ناظم الاطباء ). گاه، چاهک سیم پالایان باشد. ( صحاح الفرس ). || ( نف مرکب ) آنکه تصفیه نقره کند. ( یادداشت بخط مؤلف ). کسی که نقره را ذوب میکند و سکه مینماید. ( ناظم الاطباء ). سباک. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

بوته گاه چاهک سیم پالایان باشد.

جمله سازی با سیم پالا

تا دم باد خزان زرگر شود کان به که در سیم پالای تو باد