درین سو
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
جمله سازی با درین سو
بگفت از دوریش چونی درین سوی بگفتا مردم از غم دور از آن روی
«ستر الله علینا» چه علالاست درین کو؟ بجه از جو سوی ما آ، تماشاست درین سو
ای نداده چرخ جودت تن درین سوی شمار وی نهاده دخل جاهت پای از آن روی قیاس
تا کی بلب جوی ز حیرت زدگانی؟ از جوی گذر کن که درین سوی تماشاست