تکده

لغت نامه دهخدا

تکده.[ ت َ ک َدْ دُه ْ ] ( ع مص ) شکسته شدن، یقال: سقط فتکده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

جمله سازی با تکده

ستکفی من عدوّک کلّ کید اذا کان العدوّ و لم تکده‌
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فاسد
فاسد
تراشیدن
تراشیدن
جوجو
جوجو
محسن لرستانی
محسن لرستانی