(و هيچ شفاعتى (جز به اذن پروردگار) او را سود ندهد) (و لا تنفعها شفاعة ).
پس معلوم مى شود مراد از خطابى كه فرموده مالك آن نيستند اعتراض به حكم و رفتار اونيست، بلكه تنها همان مساءله شفاعت و سايروسائل تخلص از شر است، نظير عدل، بيع، دوستى، دعاء و درخواست، كه در جاىديگر هم فرموده: (من قبل ان ياتى يوم لا بيع فيه و لا خله و لا شفاعه ) و نيز فرموده: (و لا يقبل منها عدل ولا تنفعها شفاعه )، و نيز فرموده: (يوم يات لا تكلم نفس الاباذنه ).
واتقوا يوما لاتجزى نف س عن نفس شيا و لا يقبل منهاعدل و لا تنفعها شفاعة و لا هم ينصرون - 123.
تذكّر: به قرينه جمله ولاتنفعها شفاعة در آيه 123 سوره بقره (كهبا تفاوتى اندك شبيه آيه مورد بحث است ) كه قطعا ضمير تنفعها به نفس دوم (يعنى نفس شفاعت شونده ) باز مى گردد، ضمير در منها كه دوبار در اينآيه آمده است نيز به نفس دوم بازمى گردد؛ يعنى دو جمله لايقبل منها شفاعة و لايؤ خد منها عَدْل بدين معناست: نفس دوم كه گرفتار عذاب است اگربخواهد كسى را شفيع قرار دهد از او پذيرفته نمى شود و اگر بخواهدعدْل و فديه اى هم بياورد باز هم از او گرفته نمى شود ومشكل او را حل نمى كند. پس اين احتمال كه ضميرمنهاىاوّل به نفس اوّل باز گردد و معناى آيه چنين باشد: آن جازى و اداكننده حقوقنمى تواند شفيع و اگر شفاعت كند شفاعتش مسموع نيست، با اين قرينه ضعيف خواهد بودو بدون آن قرينه خارجى احتمال مزبور چندان مطرود نيست، گرچه رجوع ضمير به نفسِدوم اظهر است.
و اتقوا يوما لاتجزى نفس عن نفس شيا و لا يقبل منهاعدل و لا تنفعها شفعة و لا هم ينصرون (123)