لغت نامه دهخدا
تحصیلداری. [ ت َ ] ( حامص مرکب ) شغل تحصیلدار. ( ناظم الاطباء ). عمل تحصیلدار. وصول مالیات و عوارض و امثال آن.
تحصیلداری. [ ت َ ] ( حامص مرکب ) شغل تحصیلدار. ( ناظم الاطباء ). عمل تحصیلدار. وصول مالیات و عوارض و امثال آن.
عمل و شغل تحصیلدار
💡 در بیشتر کشورها تحصیلدارهای دولتی (ادارههای مالیات، بیمههای دولتی و…) و خصوصی (موسسههای بازرگانی، تولیدی، بیمهها و…) فعال هستند. امانتداری، مسلط بودن نسبی به دانش علوم بانکی، قضایی، اقتصاد و امثالهم شرایط مهم فعالیت در این بخش محسوب میشوند. تحصیلدارهای دولتی در مرحلهٔ آخر تحصیلداری و با داشتن حکم دادگاه، با نامی معادل «مأمور اجراء» (در فارسی: دادورز) شناخته میشوند. این مأموران در بسیاری کشورها از حمایت قانونی بسیار گستردهای برخوردارند، تا جایی که مجازند درب خانهای را شکسته و جهت ضبط اموال وارد خانه شوند.
💡 گذشته از بخش دولتی، در برخی کشورها این شغل به صورت بسیار گستردهای در بخش خصوصی نیز رایج بوده و سازمانها و موسسههای تحصیلداری تک نفره تا چند هزار نفره در این بخش فعالیت میکنند.