تتبین

تتبین از نظر زبان‌شناختی، مصدر عربی است که در فارسی نیز به کار رفته و معنای اصلی آن باریک کردن یا دقیق نگریستن است. در فرهنگ‌ها و منابع لغت، از جمله تاج المصادر بیهقی و قطر المحیط، این واژه به معنای انجام کاری با ظرافت و دقت بیان شده است. تتبین، در واقع، اشاره به فرایندی دارد که در آن فرد یا نویسنده با نگاه ژرف‌اندیش و موشکافانه، در جزئیات و نکات کوچک یک موضوع تأمل می‌کند تا حقیقت یا معنا را از میان ظواهر و کلیات استخراج کند.

در متون لغوی و تفسیری، معنای ثانویهٔ این واژه نیز آورده شده است؛ از جمله در آثار چون منتهی الارب، آنندراج و ناظم‌الاطباء، تتبین به مفهوم ریزه‌کاری و باریک‌بینی تعبیر شده و نشانهٔ نوعی دقت ذهنی و احتیاط فکری در کاوش مسائل دانسته شده است. به بیان دیگر، تتبین به معنای برخورد علمی و دقیق با موضوعات، و اجتناب از سطحی‌نگری و قضاوت‌های شتاب‌زده است. چنین رویکردی در زبان و ادبیات فارسی نشانه‌ای از خردورزی، مراقبت در نوشتار، و تمایل به شناخت عمیق در پژوهش‌های فلسفی و ادبی به شمار می‌آید.

لغت نامه دهخدا

تتبین. [ ت َ ] ( ع مص ) باریک کردن. ( تاج المصادر بیهقی نسخه خطی کتابخانه سازمان ورق 180 ب ). باریک بینی کردن. ( قطر المحیط ). ریزه کاری و باریک بینی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به تاج العروس ج 9 ص 152 شود. || کاه در کاهدان گذاشتن. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).