بیزون

لغت نامه دهخدا

بیزون. [ زُن ْ ] ( فرانسوی، اِ ) پستاندار سمدار شاخ کوتاه وابسته به گاو اهلی، از نوع بیسون ( Bison ) دارای یالی انبوه بر روی شانه که تا پهلوها پیش میرود. بیزون اصلاً از برّ قدیم است و فعلاً دو جنس از آن باقی است، یکی بیزون اروپائی بوناسوس دیگری بیزون آمریکایی یا بوفالو. ( از دائرة المعارف فارسی ).

جمله سازی با بیزون

نیاکان مردم بومی امروز آمریکا سرخ‌پوستان پالئو بودند. آن‌ها شکارچی-گردآورنده‌هایی بودند که به آمریکای شمالی مهاجرت کرده بودند. نامورترین نظریه ادعا می‌کند که مهاجران از طریق پل زمینی برینگ، برینجیا، توده زمینی که اکنون توسط اقیانوس منجمد شمالی در تنگه برینگ پوشش داده شده‌است، به آمریکا آمدند. مردم عصر سنگی کوچک به دنبال جانوران بزرگ مانند گاومیش کوهان‌دار آمریکایی یا بیزون، ماموت (که اکنون منقرض شده‌است) و گوزن شمالی بودند که در نتیجه نام مستعار «شکارچیان بزرگ‌شکار» را کسب کردند. گروهی از مردم هم ممکن است روی صفحه‌های یخ و در امتداد سواحل شمالی اقیانوس آرام به آمریکای شمالی سفر کرده باشند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال احساس فال احساس