النجم

این واژه در قرآن کریم در معانی مختلفی به‌کار رفته است که بسته به سیاق آیات، تفسیرهای گوناگونی دارد:

ستاره یا جرم آسمانی: در بسیاری از آیات قرآن، النجم به معنای ستاره یا جرم آسمانی است که در آسمان شب می‌درخشد. برای مثال، در آیه 97 سوره الأنعام آمده است: «وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ» که به نقش راهنمایی ستارگان در شب اشاره دارد. همچنین، در سوره الطارق، خداوند به «النَّجْمِ الثَّاقِبِ» قسم می‌خورد که به ستاره‌ای درخشان و روشن اشاره دارد.

نزول تدریجی قرآن: در سوره النجم آیه 1  آمده است: «وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ»، که برخی مفسران مانند ابن عباس، این «النجم» را به قرآن کریم تفسیر کرده‌اند. آن‌ها معتقدند که قرآن به‌صورت تدریجی و در مدت 23 سال بر پیامبر اسلام نازل شده است و این نزول تدریجی به‌عنوان «تنزیل» یا «نجوم» شناخته می‌شود.

گیاه بدون ساق یا نباتات: در آیه 6 سوره الرحمن آمده است: «وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ»، که در اینجا «النجم» به گیاهانی اشاره دارد که ساقه ندارند، مانند گیاهان ریشه‌دار یا سبزیجات. این تفسیر از سوی برخی مفسران مانند الأخفش ارائه شده است.

لغت نامه دهخدا

النجم. [ اَن ْ ن َ ] ( اِخ ) ثریا. پروین. صاحب اقرب الموارد گوید: نجم بمعنی ستاره است و عرب آنرا با الف و لام و مطلق استعمال کنند و مرداشان ثریا باشد و آنرا علم برای ستاره مذکور دانند چنانکه گویند: طلع النجم، و مقصود طلوع ثریا باشد و بی الف و لام نکره است. و رجوع به پروین و هم ثریا شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
نجم (۱۳ بار)
«نَجْم» گاه، به معنای ستاره می آید، و گاه، به معنای گیاه بدون ساقه، و در اینجا به قرینه «شَجَر» (درخت)، منظور معنای دوم یعنی گیاه بدون ساقه است.
اصولاً این واژه، در اصل به معنای طلوع است، و اگر به این گیاه «نجم» می گویند، به خاطر آن است که، از زمین سر بر می آورد، و اگر به ستاره، «نجم» گفته می شود نیز به خاطر طلوع آن است.
اصل نجم به معنی طلوع و بروز است گویند: «نَجَمَ الْقَرْنُ وَ النَّباتُ» یعنی شاخ و علف روئید و ظاهر شد، ستاره را از آن نجم گویند که طلوع می‏کند (مجمع) راغب اصل آن را کوکب طالع گفته و «نَجَمَ نُجُوماً نَجْماً» را طلوع و بروز گوید. در نهج البلاغه خطبه 59 درباره خوارج فرموده «کُلَّما نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ» هرگاه رئیسی از آنها ظاهر و طالع گردید کشته می‏شود. نجم هم مصدر آمده و هم اسم، ولی در قرآن مصدر به کار رفته است ایضاً نجوم هم مصدر آمده و هم جمع نجم ولی در قرآن مجید فقط جمع به کار رفته است.. و با علاماتی و هم با ستارگان هدایت می‏شوند و راه می‏یابند. *. مراد از نجم در آیه نبات و علف است مقابل شجر، علت این تسمیه بروز و طلوع آن از زمین است پس نجم نبات بی‏ساقه و شجر نبات با ساقه می‏باشد که با آمدن زمستان از بین نمی‏رود یعنی علفها و درختان خدا را سجده می‏کنند و از اوامرش پیروی می‏نمایند بعضی آن را در آیه ستاره دانسته‏اند ولی بعید است. *. هوی به معنی سقوط است «هَوَی الشَّیْ‏ءُ هُوِیّاً: سَقَطَ مِنْ عُلُوٍّ اِلی اَسْفَلِ» مراد از هوی نجم ظاهراً سقوط آن از سمت رأس به طرف غروب است و شاید «هَوی» به معنی صعود باشد رجوع شود به «هوی». یعنی: قسم به ستاره آنگاه که فرود می‏آید، رفیق شما گمراه نشده و به خطا نرفته است. چون اوائل سوره درباره نزول وحی و معراج آن حضرت است به نظر می‏آید قسم به فرود آمدن یا بالا رفتن ستاره‏با آن مطلب تناسبی دارد. گفته‏اند مراد از «النجم» در آیه قرآن است که نجوماً و تدریجاً نازل شده به قولی مراد از آن ثریا و به قولی شعری و به قولی شهابها است ولی ظهور آیه با هیچ یک سازگار نیست. *. آفتاب و ماه و ستارگان همه به امر خدا رام و مسخرّند لفظ نجوم 9 بار در قرآن مجید به کار رفته و آیات.. که در «طُمِس» و «کَدر» گذشت از تحول و تغییر آنها در قیامت حکایت دارند. ظاهراً مراد از نجم و نجوم در قرآن مجید فقط ثوابت است و کواکب (سیارات) و مصابیح غیر از آنهاست واللَّه اعلم، رجوع کنید به «رجم - مصباح - شهاب».

جمله سازی با النجم

در تـفـسـيـر قـمـى در ذيـل آيه (و النجم اذا هوى )، امام (عليه السلام ) فرموده: نجم،رسـول خـدا (صـلى اللّه عـليـه و آله وسلم ) است، و منظور از جمله (اذا هوى ) سرازيرشدن آن جناب است در هنگامى كه به معراج رفته بود.
ابو النجم الصوفی مردی قرشی بود. گفتا: شبی طواف می‌کردم، گفتم یا سیّدی! تو گفته‌ای وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً هر که در خانه کعبه شود ایمن است! از چه چیز ایمن است؟ گفتا: هاتفی آواز داد که: «آمنا من النّار» یعنی از آتش دوزخ ایمن است.