اوزیریس

لغت نامه دهخدا

اوزیریس. [ اُ ] ( اِخ ) اوسیریس. خدای جهان زیرین. برطبق اسطوره معروفی وی پسر کب ( زمین ) و نوت ( آسمان ) شوهر ایسیس و پدر هوروس بود. نام بزرگترین معبودمصریان قدیم است و کنایه بود از آفتاب و رود نیل که بزعم آنها از خودی خود بوجود آمد و با خواهر خویش که همزاد بودند ازدواج کرد و هوروس از این زناشوئی تولد یافت، علاوه بر این با یک پری موسوم به نفته سروسرّی داشته و از این مناسبات عفریتی موسوم به آنوبیس متولد شد. اوزیریس بخیال احیا و اعمار دنیا و نشر صنایع و برکات و معارف سیاحتی بسوی مشرق نمود و بحر احمر و نقاط و اراضی ممتده تا هند را مسخر ساخت و در موقع معاودت بمصر یک عفریت موسوم به تیفون به لطایف الحیل وی را در صندوقی محبوس نمود گرچه زنش ایزیس وی رانجات داد اما باز تیفون او را به 14 پارچه منقسم ساخته بممالک مصر توزیع کرد. باز ایزیس 13 پارچه از آنها را یافته بخاک سپرد ولی یک قطعه اش پیدا نشد. به اعتقاد مصریان روح این معبود بتن یک گاو حلول نموده واز این رو یک گاو مسمی به آپیس را ستایش میکردند. رجوع به دایرةالمعارف فارسی و قاموس الاعلام ترکی شود.

جمله سازی با اوزیریس

💡 لپسیوس (شماره ۴) این مقبره را توصیف کرده‌است. نام بنتانات در مقبره با املای کمی متفاوت نوشته شده‌است. بنتانات جلوی اوزیریس و نفتیس نشان داده شده‌است. هر دوی خدایان می‌گویند: «من به شما مکانی برای آرامش در سرزمین عدالت اعطا می‌کنم.» ملکه بینتانات با دخترش که نامش فاش نشده‌است به تصویر کشیده شده‌است. سارکوفاگوس (تابوت‌دان) بینتانات بعداً توسط مردی غصب شد.

💡 مرده در حالی که قلب خود را به همراه داشت، مقابل اوزیریس در «تالار حقیقت» و در حضور چهل و دو قاضی ظاهر می‌شد و بیان می‌کرد که در طول زندگی خود از هرگونه تخلفی و گناهی بری بوده‌است. کتاب مردگان کلمات صحیحی را در اختیار آنها قرار می‌داد تا برای هر یک از قاضی‌ها استفاده کنند و اطمینان حاصل کند که آنها این بخش از فرایند قضاوت را حتی اگر کاملاً بی گناه نبوده باشند، پشت سر می‌گذارند.