دم خونریز، شهیدان مژده بر هم نزنند بس که هستند به آن نخل جوانی مشتاق(؟)
شکر لب چو شنید این مژده بر خاست قد خود را به چشم خود بیاراست
هر زمان مژده بر آید که فلان بنده او بفلان شهر فلان قلعه بکند از بن و بر
ز شادی برو جان برافشاندند بر آن مژده بر آفرین خواندند
فروردین آمد، سپس بهمن و اسفند ای ماه بدین مژده بر آذر فکن اسپند
برو مژده بر چون ره اندر گرفت جهان گفتی از باد تک برگرفت