گهر انداز

لغت نامه دهخدا

گهرانداز. [ گ ُ هََ اَ ] ( نف مرکب ) مخفف گوهرانداز. رجوع به ذیل همین کلمه شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) گوهر افشان. ۲ - فرو ریزند. اشک.

جمله سازی با گهر انداز

آن بحر که موجش گهر انداز آید در سینهٔ عاشقان به صد ناز آید
گفته‌ای در قدم من گهر انداز به چشم اینک از بهر قدمهای تو گوهر دارم